|
به گزارش سدنانیوز گاهی به سوابق این سیاستمدار اصلاحطلب نشان میدهد که در ۲۷ آذر ۱۳۳۰ در یزد متولد شد. مهندس برق، استاد دانشگاه، رئیس بنیاد امید ایرانیان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو پیوسته و رئیس گروه علوم مهندسی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و رئیس هیأت مدیره بنیاد باران در سوابق سیاسی و فرهنگی و اجتماعی او دیده میشود. عارف در دوره دوم دولت اصلاحات، معاون اول رئیسجمهور بود و سابقه نمایندگی مردم تهران و رئیس فراکسیون امید در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی را در کارنامه خود دارد. وی همچنین در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ با شعار معیشت و منزلت و عقلانیت کاندید و تأیید صلاحیت شد، اما پس از یک ماه مبارزه انتخاباتی و پس از دریافت نامهای از سیدمحمد خاتمی، چهار روز پیش از رأیگیری به نفع حسن روحانی انصراف داد. عارف در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی سرلیست فهرست سینفره ائتلاف فراگیر اصلاحطلبان در تهران بود و توانست با کسب بیش از یک میلیون و 600 هزار رأی، به هنوان نفر اول تهران، وارد مجلس دهم شود.
با این وجود از زمانی که ناکارآمدی فراکسیون امید در مجلس دهم بر همگان عیان شد، همه تقصیر آن را گردن محمدرضا عارفی انداختند که پیش از این و در سال 92 خود را در قامت رئیسجمهور میدید و در آخرین لحظات و در تَکراری تکراری پا پس کشید تا حسن روحانی به عنوان رئیس دولت یازدهم راهی هیأت دولت شود. اما این عقبنشینی با حضور بر ریاست فراکسیون امید مجلس اندکی جبران شد اما آنچه در پایان چهار سال حضور او بر صندلی سبز بهارستان باقی گذاشت تنها دور شدن بیش از پیش او از افکار عمومی و ریزش بدنه اجتماعیاش بود که نشان داد عارف مرد مناصب مهم نیست و بیدی است که با بادهای سیاسی به راحتی میلرزد.
اما اینکه چرا عارف دوباره هوای رقابت کرده شاید برمیگردد به تمامی ناکامیهایی که در طول این سالها داشته و اینبار چراغ خاموش تلاش دارد تا اعتبار از دست رفته را باز گرداند و خود را در قامت اصلاح طلبی که هنوز دارای سرمایه اجتماعی است نشان دهد.
شاید اگر توئیت فرید مدرسی روزنامهنگار اصلاحطلب مبنی بر شروع فعالیتهای انتخاباتی عارف نبود، مرد مو سپیده کرده اصلاحطلب چندان تمایل نداشت تا به این زودیها رازش فاش شود اما حالا دیگر او نمیتواند این علاقه را کتمان کند و گویا رئیس ستاد انتخاباتی او هم به گفته مدرسی مشخص شده است.
گرچه این رفتار عارف چندان چراغ خاموش هم نبود و برخی دوستانش از این حضور قبلترها خبر داده بودند اما جدی شدن کاندیداتوری وی سبب شد تا از این پس شاهد اخبار تازهتری از برنامههای اون باشیم. محمدعلی ابطحی و علی صوفی از دوستان نزدیکش نیز پیشتر از احتمال نامزدی او خبر داده بودند و نوشته بودند که عارف عزم جدی برای این حضور دارد و به نظر میرسد کاندیدای اصلحی هم برای اصلاحطلبان باشد.
ابطحی در گفتوگو با سایت نامهنیوز گفته بود: «من شک ندارم که آقای عارف خود را یکی از کاندیدهای ۱۴۰۰ میداند، اما اینکه او به عنوان یک کاندیدای اجماعی پذیرفته میشود یا نه به عواملی مختلفی بستگی داد.»
با اینکه پس از استعفای عارف از ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان این شائبه را ایجاد کرده بود که او به قهر سیاسی رفته اما این اخبار نشان داد که همانند همیشه سعی دارد چراغ خاموش و در سکوت برنامههایش را به پیش ببرد و به دنبال دستیابی به آنچه که شاید فکر میکند در این سالها استحقاقش را داشته باشد. عارف خود نیز بر این نکته اذعان دارد که هیچگاه مرد شماره یک اصلاحطلبان نبوده و حتی زمانی که روحانی معتدل برای ریاست جمهوری کاندید شد اصلاحطلبان او را بر عارف ترجیح دادند تا وی باردیگر به عنوان گزینه دوم و سوم دیده شود.
شاید در این زمینه یکی از طیفهایی که با حضور عارف مخالف باشد و آمدن اون برای انتخابات ریاست جمهوری را نوعی شکست رأی اصلاحطلبان قلمداد کند حزب کارگزاران سازندگی باشد که این روزها خیلی علاقهمند است علی لاریجانی را به عنوان کاندیدای خود روانه میدان انتخابات نماید و احتمالا با آمدن عارف، باوجود سرمایه کم اجتماعی، شاید ریزش آرای خود را شاهد باشد.
در این زمینه غلامحسین کرباسچی از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران در گفتوگویی درخصوص عارف گفته بود: «اینکه آقای دکتر عارف یک وقتی نامزد ریاستجمهوری شدند و اصلاحطلبان به هر دلیلی دنبال آقای روحانی رفتند نباید باعث این شود که بخواهیم جبران کرده و بگوییم که او حتما رئیس شورای عالی باشد. آقای عارف اگر میتوانند در شورای عالی اصلاحات، فراکسیون امید یا هرجایی نقش برجسته ایفا کنند باید از او حمایت کنیم، اما اگر در عمل دیدیم که شخصیت اجرایی با توانایی برقرار کردن یک سازوکار فعال را ندارد؛ باید تعارف را کنار بگذاریم. کار سیاسی که رودربایستی ندارد». محمد قوچانی روزنامهنگار اصلاحطلب و سردبیر روزنامه سازندگی ارگان این حزب هم به طعنه از عارف با عنوان «تندیس سکوت» یاد کرده بود.
شاید این نگاه در سایر بخشهای بدنه اصلاحطلبان هم وجود داشته باشد و از عارف دل خوشی به واسطه موضعگیریها و عملکرد و رفتار سیاسیاش در این سالهای اخیر نداشته باشند اما هرچه باشد او یک اصلاح طلب تلقی میشود و شاید اگر گزینه دیگری در جمع این طیف نباشد انتخاب بهتری نسبت به گزینه عاریتی کارگزاران یعنی علی لاریجانی باشد.
صحبتهای مهدی آیتی نماینده اسبق مجلس و تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در خصوص حضور جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ خواندنی است: «اصلاحطلبان میدانند که شانس زیادی برای آینده نزدیک و انتخابات ۱۴۰۰ ندارند اما اگر تصمیم بگیرند که در صحنه حاضر شوند و به عبارتی در انتخابات خودی نشان دهند به نوعی که این حضور در انتخابات به معنای تداوم حیات و فعالیت این جریان سیاسی باشد، با توجه به اینکه امکان پیروزی آنها در انتخابات بسیار کم است و نمیتوانند روی گزینه برنده شرطبندی کنند، باید گزینهشان کسی باشد که قطعا دوم شود تا حیثیت اصلاحطلبان برای آینده به مخاطره نیفتد. مثلاً از همین الان به شما میگویم اگر اصلاحطلبان این اشتباه تاریخی را مرتکب شوند و از آقای عارف حمایت کنند، ایشان رأی بسیار کمی کسب خواهد کرد و این نه تنها به شخصیت آقای عارف لطمه و آسیب میرساند بلکه به حیثیت و اعتبار چندین ساله اصلاحطلبان هم خدشه وارد خواهد کرد، در نتیجه اصلاحطلبان باید این هوشمندی و هوشیاری را داشته باشند که روی گزینهای سرمایهگذاری و برنامهریزی کنند که شانس بیشتری داشته باشد تا اگر در انتخابات شانس اول نباشد، حتما نفر دوم باشد و بتوانند یک رقیب قدرتمند برای اصولگرایان باشد.»
به نظر میرسد عارف همچنان مردم دسته چندم اصلاحطلبان تلقی میشود و اجماعی که بتواند برای او آبی را گرم کند در این طیف دیده نمیشود. شاید بازهم در لحظات آخر نیاز باشد او فداکاری کرده و عرصه را برای یک روحانی دیگر باز بگذارد اما سکوت همراه با جدیت او در این روزهای بحرانی اصلاح طلبان به نظر میرسد آبستن حوادث دیگری در کارنامه سیاسی او باشد.